![]() |
3 حاشیه 4 |
![]() |
سالهاست که فریاد زدهاند: "زمین گرم میشود، کمک کنید!" اما کسی توجهی نکرده است. این روزها دیگر هر ثانیه نوای غمانگیز ارگی است که در عزای زمین مینوازند گرمایش جهانی هر روز بیش از پیش با دادههای علمی اثبات میشود و اثرات مخرب آن هم خود را نشان میدهد. در نشست بینالدولی تغییرات آب و هوایی (IPCC) نیز شرکتکنندگان اعلام کردند احتمال اینکه انسان دلیل بروز این تغییرات باشد 90 درصد است.
دانشمندان حتی بیش از این پا پیش نهاده و پیشبینی کردهاند که با این روند گرم شدن زمین و تولید گازهای گلخانهای آینده زمین چگونه خواهد بود.
سال 2007 میلادی
در حال حاضر اکثریت جمعیت جهان را شهرنشینان تشکیل میدهند و در نتیجه الگوی استفاده از زمین تغییر میکند. جمعیت کره خاکی از مرز 6.6 میلیارد نفر میگذرد.
سال 2008 میلادی
بر اساس پیشبینی یک دانشمند سوئدی تولید نفت در جهاندر یکی از سالهای 2008 تا 2018 میلادی به بیشترین حد خود میرسد. البته برخی دانشمندان معتقدند این اتفاق که به «قله هوبرت» معروف است، تا سال 2020 میلادی رخ نمیدهد.
به هر حال هر زمان که «قله هوبرت» روی دهد تولید نفت در جهان کاهش ناگزیری پیدا میکند. کاهش نفت در جهان ماشه بحران اقتصادی، کمبود غذا و بحران در روابط بین ملتها را میکشد.
سال 2020 میلادی
وقوع سیلهای ویرانگر به شدت در اروپا افزایش مییابد. بارش کمتر باران در برخی نقاط جهان سبب میشود تولید محصولات کشاورزی تا 50 درصد کاهش یابد.
جمعیت جهان به 7.6 میلیارد نفر میرسد.
سال 2030 میلادی
بیماریهای مرتبط با اسهال تا 50 درصد در کشورهای فقیر دنیا افزایش مییابد.
18 درصد از تپههای مرجانی دنیا به راحتی ناپدید میشوند. این ناپدید شدن نتیجه تغییر آب و هوای کره زمین و دیگر آسیبهای زیست محیطی است. در سواحل قاره آسیا این کاهش تپههای مرجانی به 30 درصد هم میرسد.
گرمایش جهانی سبب میشود برفهای دماغه کوههای آفریقا آب شوند و دیگر آن چهره دوستداشتنی قله کوههای پوشیده از برف به خاطرهای دور تبدیل شود.
در کشورهای در حال توسعه جمعیت شهری بیش از دو برابر میشود. جمعیت شهرنشین کشورهای توسعه یافته هم تا 30 درصد افزایش مییابد.
سال 2040 میلادی
یخ دریای قطبی در تابستانها آب میشود و در زمستانها هم عمق آن دیگر به اندازه حالا نخواهد بود. برخی از دانشمندان هم معتقدند یخهای تابستانی قطب تا سال 2060 و بر اساس برخی دیگر از نظریات تا سال 2105 هم دوام میآورند.
سال 2050 میلادی
یخچالهای کوههای آلپ به آرامی ناپدید میشوند و بسیاری دیگر از یخچالهای دنیا هم 30 تا 70 درصد از حجمشان را از دست میدهند. رونالد سنر، دانشمند اتریشی، میگوید این دیدگاه بسیار محافظهکارانه است و یخچالهای کوههای آلپ نهایتا تا سال 2037 دوام میآورند.
در استرالیا هر سال سه هزار و 200 تا پنج هزار و 200 مرگ به دلیل گرم شدن هوا روی میدهد. بیشترین اثر گرما روی انسانهای بالای 65 سال است.
500 تا یک هزار نفر دیگر هم سالانه در شهر نیویورک جان خود را به خاطر گرم شدن هوا از دست میدهند. در انگلستان عکس این اتفاق روی میدهد یعنی سرما جان انسانها را میگیرد.
جمعیت جهان به 9.4 میلیارد نفر میرسد. (بر اساس گزارش اداره آمار آمریکا)
میزان محصول کشاورزی در شرق و جنوب شرقی آسیا تا 20 درصد افزایش مییابد در حالی که در آسیای میانه و جنوبی تولید محصولات کشاورزی تا 30 درصد کم میشود. اتفاقات مشابه در مناطق دیگر جهان هم روی میدهد.
تنوع زیستی بیش از همیشه در معرض تهدید است. یک چهارم گیاهان و حیوانات مهرهدار در معرض انقراض قرار دارند.
سال 2070 میلادی
همزمان با از بین رفتن یخچالها و افزایش خشکسالی، تولید الکتریسیته برای ادامه حیات با کمک نیوری آب کاهش مییابد.
کشورهای اروپایی در این زمینه با مشکل مواجه میشوند زیرا انتظار میرود نیروی آب در آنها تا شش درصد کاهش یابد. در کشورهای حوزه مدیترانه این کاهش به 50 درصد هم میرسد.
سال 2080 میلادی
هم زمان با اینکه بخشی از جهان درگیر خشکسالی است مردم در بخشهایی دیگر که در نزدیکی رودخانهها قرار دارند، با مشکل سیل روبهرو هستند.
بیشترین مشکل در کشورهای پرجمعیت با زمینهای پست روی میدهد که نمیتوانند خود را با بالا آمدن سطح آب دریاها هماهنگ کنند.
1.1تا 3.2 میلیارد نفر با مشکل کمآبی دست به گریبان خواهند بود و 600 میلیون نفر گرسنه در جهان زندگی میکنند.
سال 2085
شیوع تب دنگ به دلیل گرمایش جهانی روزبهروز افزایش مییابد و جان 3.5 میلیارد نفر را تهدید میکند.
پشه ناقل بیماری دنگ، نوعی پشه با خطوط مشکی رنگ است که به ببر آسیایی شهرت دارد. این بیماری به دلیل تضعیف سیستم ایمنی بدن و کاهش شدید گلبولهای سفید خون و در موارد حاد ایجاد خونریزیهای داخلی، از بیماریهای خونریزی دهنده و مهلک مناطق استوایی بهشمار میرود.
سال 2100 میلادی
ترکیب گرمایش جهانی با دیگر تهدیدات زیست محیطی سبب میشود تا بسیاری از اکوسیستمها محدود شوند و برای ادامه حیات ناچار شوند تواناییهایشان را تغییر دهند.
میزان دیاکسید کربن، یکی از گازهای گلخانهای، در جو بیش از هر زمان دیگری در 650 هزار سال گذشته است.
PH دریاها به آرامی به اندازه نیم درجه کاهش مییابد و محیط دریاها اسیدی میشود. این PH کمترین درجهای است که کره زمین در 20 میلیون سال گذشته در دریاها تجربه کرده است. به این ترتیب مرجانها، خرچنگ ها، صدفها و هر موجودی که در دریا صدف تولید میکند از این کاهش PH آسیب میبیند.
اگر گرم شدن زمین به اندازه 2 تا 3 درجه در سال باشد، حداکثر 20 تا 30 درصد از گونههای شناسایی شده در سال 2007 میلادی در این سال وجود خارجی دارند.
مناطق آب و هوایی جدیدی روی کره زمین تشکیل میشوند و نوع گیاهان مناطق مختلف را به شدت تغییر میدهند.
سال 2200 میلادی
روز جهانی زمین که مصادف با اول بهار است، 0.12 میلی ثانیه کوتاهتر از زمان آن در سال 2007 میلادی است. بر اساس یکی از مدلهای پیشبینی دانشمندان، گرم شدن هوا سبب میشود اقیانوسها از خط استوا دور شوند و به قطبها نزدیک شوند.
بیشترین میزان آب هم به سمت قطب شمال میرود. از آنجایی که قطبها نزدیکترین مکان به محور چرخش زمین هستند، با افزایش جرم آنها سرعت چرخش زمین هم افزایش مییابد.
البته امیدواریم که بشر زودتر متوجه بشه
¤ نویسنده: متین
در پی تقاضای مجله «ویچ کامپیوتر»، یک بیولوژیست به وسیله میکروسکوپهای الکترونیکی، کیبوردهای یک شرکت عمده را مورد آزمایش قرار داده و نتایج شگفتآور آن را در اختیار این مجله قرار داده است.
در این بررسی، پنج کیبورد مورد آزمایش شده از میان کیبوردهای یک شرکت صاحب نام انگلیسی، 150برابر میزان قابل قبول موجودات مضر برای سلامتی انسان در محیط کار را نشان داده و حاکی از آن است که وجود موجودات میکروسوپی مضر بر بقیه کیبوردها، پنج برابر سنگ توالتهاست.
بر پایه تحقیقات انجام شده، اصلیترین علت وجود میکروبها و باکتریها، تمیز نکردن کیبوردها از یک سو و تماس همیشگی دکمهها با انگشتان آلوده کاربران، از سوی دیگر است.
در این زمینه، بیولوژیستها و مسئولان بهداشتی، دو عامل اصلی را در انتقال و رشد میکروبها و باکتریها روی کیبوردها ذکر میکنند:
یکی از عوامل اصلی، انتقال میکروبها و باکتریهای انگشتان آلوده کاربران است. در حالت عادی، افراد در مدت یک ساعت، بارها دست خود را به دهان و بینی میبرند و میکروبهای موجود در این نواحی را با زدن کیبورد به دکمههای آن منتقل میکنند. از سوی دیگر، افراد پس از بیرون آمدن از توالت با دستهای آلوده، میکروبهای موجود بر دستها را به کیبورد منتقل میکنند؛ این موضوع بیشتر درباره افرادی صادق است که پس از بیرون آمدن از توالت، دستهای خود را نمیشویند.
دومین عامل رشد میکروبها روی کیبوردها، تغذیه به هنگام کار کردن است، چرا که ریزههای غذایی که روی دکمهها و شیارهای کیبورد و اطراف آن به جای میماند، لانه مساعدی برای تولید و تکثیر آنهاست.
یکی از بیولوژیستهای فرانسوی در این باره میگوید: تغذیه به هنگام کار با کیبورد و با دستهای نشسته، مثل این است که فرد در توالت غذای خود را صرف کند و حتی بدتر.
در یک نظرسنجی در همین زمینه، بیش از 10 درصد کاربران کامپیوتر، هرگز کیبورد خود را تمیز نمیکنند و 20 درصد هم هرگز به فکر نظافت موس کامپیوتر خود نیستند.
توصیه مسئولان بهداشتی به عنوان پیشگیری از ابتلا به میکروبهای کیبوردی، شستن دستها با صابون پس از کار کردن با این وسیله و پیش از غذا و پرهیز از خوردن در هنگام کار و نظافت کیبوردها در فواصل کوتاه با اسپریهای مخصوص است
¤ نویسنده: متین
¤ نویسنده: متین
داستان فوق یک جوک است ولی نکته ای را که بیان می کند کاری است که رسانه های آمریکایی هر روز انجام می دهند.
چندی پیش جوکی به زبان انگلیسی برای برخی از کاربرهای اینترنت فرستاده شد که نکات ارزشمندی را در خصوص سیاست های رسانه های آمریکایی در بر داشت. ترجمه فارسی جک به شکل زیر است: مردی دارد در پارک مرکزی شهر نیویورک قدم می زند که ناگهان می بیند سگی به دختربچه ای حمله کرده است. مرد به طرف آنها می¬دود و با سگ درگیر می شود. سرانجام سگ را می کشد و زندگی دختربچه را نجات می دهد. پلیسی که صحنه را دیده بود به سمت آنها می آید و می گوید: «تو یک قهرمانی. فردا در روزنامه ها می خوانید "نیویورکی شجاع جان دختر بچه ای را نجات داد." آن مرد می¬گوید: «اما من نیویورکی نیستم.» پلیس می گوید: «اوه پس روزنامه صبح می نویسند: "آمریکایی شجاع جان دختر بچه ای را نجات داد."» آن مرد دوباره می گوید: «اما من آمریکایی نیستم.»
«خوب، پس تو اهل کجا هستی؟»
«من ایرانی هستم!»
پس روزنامه ها فردا می نویسند: «یک تندروی مسلمان سگ بی گناه آمریکایی را کشت».
این داستان به زبانی ساده نشان می دهد که چگونه رسانه های آمریکایی رویدادهای واقعی جهان خارج را به شکلی متفاوت بازسازی می کنند و در این بازسازی واقعیت را به شدت دگرگون می کنند.
یکی از مهمترین ابزارهای این بازسازی امکان استفاده از واژه های خاص و متفاوتی است که زبان برای ارجاع به جهان خارج پدید می آورد. برای اشاره به مردی که جان دختر بچه را نجات داد زبان واژه ها یا عبارتهای مختلفی مانند «یک مرد»، «یک ایرانی»، «یک ایرانی شجاع»، «یک اسلامگرای تندرو»، «یک تروریست ایرانی» و غیره را در اختیارمان می گذارد.
انتخاب هر کدام از عبارتها برای ارجاع به جهان خارج رویداد جهان خارج را به گونه ای متفاوت بازسازی می کند. اگرچه داستان فوق یک جوک است ولی نکته ای را که بیان می کند کاری است که رسانه های آمریکایی هر روز انجام می دهند. مثلاً برای اشاره به یک عمل انسانی که به کشتن خود به دشمن آسیب می رساند روزنامه های دارای گرایش اسلامی می نویسند «عملیات استشهادی» یا «عملیات شهادت طلبانه» ولی روزنامه های آمریکایی می گویند «عملیات تروریستی».
در واقع زبان، امکانات گوناگونی را برای بازسازی واقعیت عرضه می کند ولی آنچه تعیین می کند که رسانه ها چه امکاناتی را و چگونه آن امکانات را استفاده کنند ایدئولوژی یا گفتمانی است که بر ذهن اهالی رسانه ها حاکمیت دارد.
¤ نویسنده: متین
¤ نویسنده: متین
46 سال پیش در روز 13 مرداد ماه سال 1337 ایران به دلیل تغییر نام خلیج فارس به خلیج عربی از سوی عراق و برخی دیگر از کشورهای عربی و انگلیس اعتراض خود را به دولت جدید عراق به رهبری قاسم که با یک کودتای نظامی بر سر کار آمده بود و تمایل به حرکت های آزادی خواهانه مصر به رهبری جمال عبدالناصر داشت، اعلام کرد.
خلیج فارس نامی است به جای مانده از کهن ترین منابع، زیرا که از سده های قبل از میلاد سر بر آورده است، و با پارس و فارس - نام سرزمین ملت ایران - گره خورده است.
خلیج فارس، دریای کم عمق و نیمه بسته ای است با مساحت حدود 240 هزار کیلومتر مربع که در جنوب غربی قاره آسیا و در جنوب ایران قرار دارد.
زمین شناسان معتقدند که در حدود پانصد هزار سال پیش، صورت اولیه خلیج فارس در کنار دشت های جنوبی ایران تشکیل شد و به مرور زمان، بر اثر تغییر و تحول در ساختار درونی و بیرونی زمین، شکل ثابت کنونی خود را یافت. قدمت خلیج فارس با همین نام چندان دیرینه است که عده ای معتقدند: -خلیج فارس گهواره تمدن عالم یا مبدا پیرائی نوع بشر است. ساکنان باستانی این منطقه، نخستین انسان هایی بودند که روش دریانوردی را آموخته و کشتی اختراع کرده و خاور و باختر را به یکدیگر پیوند داده اند. اما دریانوردی ایرانیان در خلیج فارس، قریب پانصد سال قبل از میلاد مسیح و در دوران سلطنت داریوش اول آغاز شد. داریوش بزرگ، نخستین ناوگان دریایی جهان را به وجود آورد. کشتی های او طول رودخانه سند را تا سواحل اقیانوس هند و دریای عمان و خلیج فارس پیمودند، و سپس شبه جزیره عربستان را دور زده و تا انتهای دریای سرخ و بحر احمر کنونی رسیدند. او برای نخستین بار در محل کنونی کانال سوئز فرمان کندن ترعه ای را داد و کشتی هایش از طریق همین ترعه به دریای مدیترانه راه یافتند. در کتیبه ای که در محل این کانال به دست آمده نوشته شده است: -من پارسی هستم. از پارس مصر را گشودم. من فرمان کندن این ترعه را داده ام از رودی که از مصر روان است به دریایی که از پارس آید پس این جوی کنده شد چنان که فرمان داده ام و ناوها آیند از مصر از این آبراه به پارس چنان که خواست من بود.»
داریوش در این کتیبه از خلیج فارس به نام دریایی که از پارس می آید نام برده است و این نخستین مدرک تاریخی است که درباره خلیج فارس موجود است.
اولین بار یونانی ها بودند که این خلیج را -پرسیکوس سینوس یا «سینوس پرسیکوس که همان خلیج فارس است، نامیده اند. از آنجا که این نام برای اولین بار در منابع درست و معتبر تاریخی که غیر ایرانیان نوشته اند آمده است، هیچ گونه شائبه نژادی در وضع آن وجود ندارد. چنان که یونانیان بودند که نخستین بار، سرزمین ایران را نیز -پارسه و -پرسپولیس یعنی شهر یا کشور پارسیان نامیدند. استرابن جغرافیدان قرن اول میلادی نیز به کرات در کتاب خود از خلیج فارس نام برده است. وی محل سکونت اعراب را بین دریای سرخ و خلیج فارس عنوان می کند. همچنین -فلاریوس آریانوس مورخ دیگر یونانی در کتاب تاریخ سفرهای جنگی اسکندر از این خلیج به نام -پرسیکون کیت- که چیزی جز خلیج فارس، نیست نام می برد.
البته جست و جو در سفرنامه ها یا کتاب های تاریخی بر حجم سندهای خدشه ناپذیری که خلیج فارس را -خلیج فارس- گفته اند، می افزاید. این منطقه آبی همواره برای ایرانیان که صاحب حکومت مقتدر بوده اند و امپراطوری آنها در قرن های متوالی بسیار گسترده بود هم از نظر اقتصادی و هم از نظر نظامی اهمیت خارق العاده ای داشت. آنها از این طریق می توانستند با کشتی های خود به دریای بزرگ دسترسی پیدا کنند و به هدف های اقتصادی و نظامی دست یابند.
آثار عرب زبان نیز بهترین و غنی ترین منابعی هستند که برای شناسایی و توجیه کیفیت تسمیه این دریا می تواند در این بررسی مورد استفاده قرار گیرد. در این منابع و آثار از دریای فارس و چگونگی آن بیش از آثار فرهنگی موجود در هر زبان دیگری گفت و گو شده است. تمام کسانی که نسبت به متون دوره اسلامی شناختی حداقل داشته باشند با نام مسعود ابن بطوطه، حمدالله مستوفی، یاقوت حموی، حمزه اصفهانی، ناصرخسرو قبادیانی، ابوریحان بیرونی، ابن بلخی ودیگرانی که اکثر آنان کتاب های خود را به زبان عربی نیز نوشته اند، آشنا هستند. گذشته از متقدمان نامبرده می توان از نویسندگان عرب متاخر نیز نام برد که در آثار خود از نام -خلیج فارس- بدون کم و کاست یاد کرده اند.
سابقه جعل عنوان خلیج
درباره نام خلیج فارس تا اوایل دهه 1960 میلادی هیچ گونه بحث و جدلی در میان نبوده و در تمام منابع اروپایی و آسیایی و آمریکایی و دایرة المعارف ها و نقشه های جغرافیایی این کشورها نام خلیج فارس در تمام زبان ها به همین نام ذکر شده است.
اصطلاح -خلیج عربی- برای نخستین بار از طرف یکی از نمایندگان سیاسی انگلیس در خلیج فارس به نام -سر چارلز بلگریو- عنوان شده و در واقع او بوده است که به قصد تفرقه بین ایران و کشورهای عرب این تخم لق را در دهان اعراب شکسته است. سر چارلز بلگریو که بیش از 30 سال نماینده سیاسی و کارگزار دولت انگلیس در خلیج فارس بوده است، بعد از مراجعت به انگلستان در سال 1966 کتابی درباره سواحل جنوبی خلیج فارس منتشر کرد و در آن برای اولین بار نوشت که -عرب ها ترجیح می دهند خلیج فارس را خلیج عربی بنامند-. این نماینده قطعا قبل از انتشار کتاب و مراجعت به انگلستان در تماس با مقامات امارات جنوبی خلیج فارس این فکر را در آنها القا کرده است و تصادفی نیست که بلافاصله پس از انتشار کتاب سرچارلز بلگریو که نام قبلی سواحل جنوبی خلیج فارس یعنی -ساحل دزدان- را بر روی کتاب خود نهاده اصطلاح -الخلیج العربی- در مطبوعات کشورهای عربی رواج پیدا کند و در مکاتبات رسمی به زبان انگلیسی نیز اصطلاح -آرابیان گولف- جایگزین اصطلاح معمول و رایج قدیمی -پرشین گولف- می شود.
دولت ایران در همان زمان در برابر این نام مجعول عکس العمل نشان داد و گمرک و پست ایران از قبول محموله هایی که به جای خلیج فارس نام خلیج عربی بر روی آن نوشته شده بود، خودداری کرد. ایران همچنین در مجامع و کنفرانس های بین المللی نیز در صورت به کار بردن این اصطلاح ساختگی از سوی نمایندگان کشورهای عرب عکس العمل نشان می داد. در این زمان بعضی از کشورهای عربی حتی اعتبار هنگفتی از محل درآمدهای کلان نفتی خود در اختیار بعضی از ماموران سیاسی در خارج می گذاردند تا با تطمیع مطبوعات خارجی نام مجعول خلیج عربی را به جای خلیج فارس رواج بدهند.
در نیمه نخست بهمن ماه سال 1370 شمسی سر ویراستار سازمان ملل متحد با اشاره به اعتراض های پیاپی نمایندگان ایران در آن سازمان به استفاده از نام ساختگی خلیج عربی در اسناد این سازمان از کارکنان سازمان ملل خواسته تا اعتراض دولت ایران را همیشه در نظر داشته باشند. کار به جایی رسید که در یازدهم شهریور ماه سال 1371 هنگامی که حیدر ابوبکر العطاس نخست وزیر جمهوری یمن در اجلاس سران جنبش عدم تعهد که در جاکارتا پایتخت اندونزی برگزار می شد، از نام ساختگی خلیج عربی استفاده کرد، با اعتراض شدید نمایندگان ایرانی رو به رو شد. او سرانجام از نمایندگان ایران عذرخواهی کرد. و این عمل را غیر عمد خواند. همچنین در سال 1337 شمسی در روز 13 مرداد دولت ایران به رژیم عراق -عبدالقاسم- مبنی بر تغییر دادن نام خلیج فارس به خلیج عربی اعتراض کرد.
هدف انگلیس از نام گذاری ساختگی خلیج فارس
انگلیس ها نخستین عاملان کاشته شدن این تخم نفاق بودند زیرا از قدیم در صدد بودند که خلیج فارس را تبدیل به یک دریای انگلیسی کنند. بعدها در دهه 1980 آمریکایی ها هم به پیروی از آنها از تبدیل خلیج فارس به خلیج آمریکایی سخن گفتند. از نظر آمریکایی ها و اروپایی ها این منطقه «شریان حیاتی غرب- در منطقه -استراتژیک غربی- و -حوزه منافع ویژه- است، لذا اگر قادر باشند خلیج فارس را به طور مستقیم یا غیر مستقیم تحت تسلط خود در می آورند.
اما واقعیت مطلب این است که خلیج فارس یک نام کهن تاریخی است که از بدو تاریخ بر روی این خلیج گذاشته شده است و انگیزه تلاش حساب شده ای که برای تغییر این نام به عمل می آید جز ایجاد فتنه و اختلاف بین کشورهای این منطقه نیست. همچنان که (ژان ژاک پرین) نویسنده کتاب خلیج فارس اعتراف می کند. «ملل و طوایف بسیاری بر کرانه های خلیج فارس استیلا یافته و فرمانروایی کرده اند ولی روزگارشان سپری شده و منقرض شده اند. تنها قوم پارس است که با هوش و درایت خود همچنان پا برجا زیسته و میراث حاکمیت خود را تاکنون نگهداری کرده است.-
خلیج فارس - پیروز مجتهدزاده
جغرافیای تاریخی
خلیج فارس - محمود طلوعی
¤ نویسنده: متین